دلنوشته های همسفر عشق
دیگه فریاد نزن
پنج شنبه 11 اسفند 1390 ساعت 11:1 بعد از ظهر | بازدید : 161 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

برایم جائی پیدا کن...میخواهم فریاد قلبم را به شبهای تاریک برسانم...در کدامین جنگل احساس...بغضم را فریاد کنم... زیر کدامین آسمان بیقراری... کجا باید صدا سرداد...فریادی میکشم از اعماق دلتنگیم...فریاد و فریادها...اما چرا فریاد رسی نیست...سیاه پوشی نزدیک میشود...گوئی فریادم را شنیده است...زنی سیه جامه زیبا روی بود...دستم را بگرفت و با خود برد...کلبه ای داشت از احساس...درون کلبه شدیم...زبان بگشود...برای چه فریاد میکشی...ببین مرا در این کلبه محزون...سالهاست فریاد میکشم...تمامی مردم کر شده اند...حتی دریاچه های غرور هم کور شده اند...ببین بیقراری مرا...سالهاست در انتظار گمشده ام هستم...کلبه ای داشتم رنگین...که در این سالها رنگ آن سیاه شد...جامه ای داشتم رنگین...که از این بی وفائیها مشکی شده است...قلبم را ببین...جای سالمی در آن نیست...دیگه فریاد نزن...برو بمیر...مثل من که چندیست مرده ام...

برچسب‌ها: دیگه فریاد نزن ,

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


چشمهایت را ببند
پنج شنبه 11 اسفند 1390 ساعت 4:53 بعد از ظهر | بازدید : 187 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

چشمانت راببند ... تلخی روزگار رانبین... بی وفائیها و دوریها را نبین...عادت میشود برایت بیقراری... چشمانت را به زور ببند ... نگذار شکست را ببینند...نگذار بی وفائی عشقت را ببینند...ببند چشمانت را...سرشکسته میشوی...نگذار چشمانت باز بمانند...چشمانت را ببند...محکمتر...نگذار درزی باز بماند...اگر چشمانت باز شد...کاری از دست دلت بر نمی آید...آن وقت است که باید بگوئی هر چه بادا باد...

برچسب‌ها: چشمهایت را ببند ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


تا کجا باید دوید
پنج شنبه 11 اسفند 1390 ساعت 1:55 بعد از ظهر | بازدید : 183 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

از کجا باید گذشت...تا کجا باید دوید...دیگر چشمهایم راهی نمیبینند...کوله باری دارم از عشق و وفا...خریداری نیست...آهای مردگان قلبی...عشق دارم ارزان میدهم...غمهایتان را هم میخرم...دلتنگیتان...غصه هایتان را هم میخرم...کوله باری دارم از عشق و صفا...مفت میفروشم...

برچسب‌ها: تا کجا باید دوید ,

|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


برای عشقم آواز میخوانم
پنج شنبه 11 اسفند 1390 ساعت 1:46 بعد از ظهر | بازدید : 170 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

دارم اینجا برای خودم تار میزنم...دارم اینجا برای عشقم آواز میخوانم...اینجا تنها من هستم و خاطراتت...باد هورا میکشد...و شقایقها دست میزنند...و قاصدکها میرقصند...در انتهای شعرم پیدا میشوی...لبخندی میزنی و گم میشوی...


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


پیدایت میکنم
چهار شنبه 10 اسفند 1390 ساعت 2:15 بعد از ظهر | بازدید : 150 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

لبخند که می زنی... پیدایت می کنم... باران که ببارد ... تو از کنارم می گذری...بی پروا نگاهت میکنم... صدایت نمیکنم که بازگردی ...آخه امشب این آسمان ...تابش ماه را نمیخواهد...تو بخند بر من...و من نم نم باران نگاه تو ...

برچسب‌ها: پیدایت میکنم ,

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


سفر میکنم
چهار شنبه 10 اسفند 1390 ساعت 2:8 بعد از ظهر | بازدید : 165 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

این در و اون میزندحوصله ام...دلتنگیهایم مرا با خود میبرند...سفر میکنم به اعماق قلبت...تو را نمی یابم...بدنبال کسی هستم...که بشکند این بغض گره خورده توی گلو را...

برچسب‌ها: سفر میکنم ,

|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


حوصله کن
چهار شنبه 10 اسفند 1390 ساعت 1:57 بعد از ظهر | بازدید : 179 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

حوصله ات که سر می رود از من...

تا میتوانی با دلم بازی کن...

من زندگی میکنم...با بی وفائیهایت...

تو حوصله کن...من میمیرم به پات...

برچسب‌ها: حوصله کن ,

|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


دل بیقرار
چهار شنبه 10 اسفند 1390 ساعت 1:47 بعد از ظهر | بازدید : 189 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

ای دل بیقرار...

من درد دارم این روزها...
دردهای بسیار دارم...

همیشه از دست میدهم...هر آنچه دارم...

باز هم ...چیزی دارم...برای از دست دادن...

بگو...منتظرم...

میخواهم آماده اش کنم...

این روزها کلی دارایی اندوختم...

آماده میکنم...درد هایم را...

برچسب‌ها: دل بیقرار ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نگو بمون
چهار شنبه 10 اسفند 1390 ساعت 1:44 بعد از ظهر | بازدید : 188 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

این بار میروم...بگو بمون ...نگو بمون دلم برات تنگ میشه...این همه دروغ...این بار دیگه رفتنی شدم...به چشمانت قسم اینبار آنچنان تصمیم گرفته ام ...که اگر مرا به عشق هم قسم بدی...نه من میمانم...و نه آن روزهای شیرین...رفتنی ام ...

برچسب‌ها: نگو بمون ,

|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


سکوت میکنم
چهار شنبه 10 اسفند 1390 ساعت 1:36 بعد از ظهر | بازدید : 184 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

وقتی نیستی...ستاره ها میخوابند...ماه چشمهایش را میبندد...آسمان میگریزد...زمین نفسهایش را قی میکند...و من برایت غزل نمیخوانم...سکوت میکنم...تا ارش کبریا بگرید...

برچسب‌ها: سکوت میکنم ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
نظر سنجی

شما دلنوشته را با چه متنی دوست دارید

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 59
بازدید هفته : 172
بازدید ماه : 68
بازدید کل : 182314
تعداد مطالب : 279
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های روزبه جاوید و آدرس rozbeh89.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 279
:: کل نظرات : 27

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 14

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 9
:: باردید دیروز : 59
:: بازدید هفته : 172
:: بازدید ماه : 68
:: بازدید سال : 2343
:: بازدید کلی : 182314